دانلود مقاله 2326 واکاوی نظام زبانشناسی شهرسازی مکتب اصفهان به

دانلود مقاله 2326 واکاوی نظام زبانشناسی شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه الگویی برای شهرسازی اسلامی تحت pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله 2326 واکاوی نظام زبانشناسی شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه الگویی برای شهرسازی اسلامی تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله 2326 واکاوی نظام زبانشناسی شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه الگویی برای شهرسازی اسلامی تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله 2326 واکاوی نظام زبانشناسی شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه الگویی برای شهرسازی اسلامی تحت pdf :
چکیده
دانش زبانشناسی، اگرچه خارج از حوزه دانش شهر می باشد، اما می توان در رویکردی میان رشته ای از ظرفیتهای آن در جهت بازشناسی نظام شهرها بهره جست و بدین ترتیب به اصول و مبانی و نیز الگوهای معناداری در راستای چارچوبهای عقیدتی نظام سازماندهی شهرها دست یافت. مکتب الهی فلسفی اصفهان که نخستین بار آنری کربن، اسلام شناس فرانسوی، در مقاله ای با عنوان »مکتب الهی اصفهان، میرداماد معلم ثالث« در مجله مردم شناسی (آذر (1335، آن را به کار برد، به صورت اصطلاحی دال بر جریان فکری- فلسفی خاصی در حیات تفکر اسلام و تشیع ایرانی است. در عصر صفوی، آرمان هویت ملی در چارچوبی عقیدتی، بر پایه نوعی از حکمت در نزد حکمایی چون میرداماد و ملاصدرا محقق گردید. همین جهان بینی متکی بر مفاهیم عرفانی، که با تشکیل دولت صفوی بستر مادی یافت، بر آن شد تا در شهرسازی مکتب اصفهان، با نظام زبانی خاصی آرمانشهر خود را برپا کند. در همین راستا در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که نظام زبانی شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه الگویی برای شهرسازی اسلامی چیست؟ از چه اجزائی برخوردار بوده و ترکیب اجزاء آن چگونه شکل گرفته است؟ بر همین مبنا روش تحقیق حاضر در قالب روش توصیفی- تحلیلی، بر مبنای روش زبانشناسانه تحلیل متن و با استفاده از الگوی تحلیل زبان چامسکی می باشد. فرضیه پژوهش حاضر بر مبنای درنظر گرفتن اصول شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه ژرف ساختها و تبلور کالبدی فضایی آنها در قالب روساختها می باشد. نتیجه نهایی پژوهش حاضر پس از تبیین نظام زبانی شهرسازی مکتب اصفهان نشان می دهد که آرمانشهر زمینی مکتب اصفهان دارای نظام زبانی متاثر از عالم مثال و در پی تحقق ترکیبی هنری و کلامی بر مبنای اصل تعاون و توازن کالبدی است.
واژگان کلیدی: شهرسازی اسلامی، مکتب اصفهان، نظام زبانی، تحلیل متن
.1 دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری دانشگاه تهران Email: Rahmani13@ut.ac.ir
1513
مقدمه
دانش زبانشناسی، اگرچه خارج از حوزه دانش شهر می باشد، اما می توان در رویکردی میان رشته ای از ظرفیتهای آن در جهت بازشناسی نظام شهرها بهره جست و بدین ترتیب به اصول و مبانی و نیز الگوهای معناداری در راستای چارچوبهای عقیدتی نظام سازماندهی شهرها دست یافت. هدف از پژوهش حاضر، بازشناسی الگوی نظام زبانی شهرسازی مکتب اصفهان به مثابه الگویی برای شهرسازی اسلامی است. از آنجا که به گفته پیشینیان ما شهرها را میسازیم و شهرها نیز مارا؛ ضرورت وجود الگویی نظاممند که پیوندی عمیق با ریشههای فرهنگی و تاریخی شهرهای ما داشته باشد در آشفتهبازار شهرهای بی هویت امروزی ضروری است؛ که فارغ از ابعاد معنایی و ساختاری نظاممند، لاجرم بیهویتی خود را به ساکن خویش نیز انتقال میدهند؛بنابراین شهرسازی مکتب اصفهان که هنوز هم بقایای آن از ارزشمندترین و معنادارترین فضاهای شهری ما تلقی میگردد میتواند الگوی مناسبی برای شهرسازی اسلامی ما باشد؛ چه آنکه در ادامه خواهیم دید که این مکتب نه تنها در غالب زمان گرفتار نیامده بلکه با غلبه بر آن، راه خود را برای بازتولید خود در هر زمانی باز گذاشته است؛بنابراین در پژوهش حاضر با واکاویالگوی نظام زبانی این مکتب به دنبال یافتن راه نجاتی از وضعیت حاضر و رایج هستیم. سوال پژوهش حاضر این است که اجزاء الگوی نظام زبانی مکتب اصفهان کدامند؟ و چگونه. بر چه مبنایی متن شهر را در ترکیب خود شکل میدهند؟ فرضیه پژوهش نیز غلبه بعد معنایی بر بعد نحوی و ارتباطی ساختار دستوری نظام زبانی شهرسازی مکتب اصفهان میباشد.
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نوع بنیادی و بر پایه روش تحقیق تحلیلی کیفی (تحلیل زبانی/ تفسیر متن) استوار است. استراتژی های این تحقیق متکی بر نظریه های زمینه یابی و تفسیر عوامل با روش تفسیر اطلاعات (حاصل از مبانی نظری) و استخراج نتایج است. در روش تحلیل کیفی (تفسیر متن)محتوای یک متن باید به عنوان یک »کل معنادار « در نظر گرفته شود. از این رو تحلیلها متضمن یک عمل تفسیریای هستند که (مانند مطالعات دیگر) در جریان تحلیل به صراحت بر پیشفرضهای خاص ساخته میشوند (کراکوئر،.(641 :1953 روش تحلیل زبانی بر مبنای مدل چامسکی انجام شده است که به عنوان دستور زبان زایشی-گشتاری شناخته می شود و این اساس است که جمله معمولا بیش از یک سطح ساختار دارد. به غیر از ساختار قابل مشاهده ای که در سطح وجود دارد و به شکل گفتار است (روساخت) یک ساختار زیربنایی انتزاعی نیز هست ( ژرف ساخت) که می تواند تفاوت اساسی با سطح رویه داشته باشد (Trask:1999,320) ژرف ساخت از طریق اعمال یک رشته قواعد گشتاری خوانده می شود و به روساخت تبدیل می گردد (اهری،( 73 :1381 روساخت تعیین کننده صوت آوایی است و روابط دستوری موجود در ژرف ساخت نیز همان هایی هستند که معنی را تعیین می کنند البته وضعیت پیچیده است زیرا در واقع روساخت نیز در تغییر معنایی نقشی به عهده دارد. چنین می نماید که هم ژرف ساخت و هم روساخت در تعیین معنی موثرند (چامسکی،.(157-15:1377 بر این مبنا در پژوهش حاضر با تفسیر متن شهرسازی مکتب اصفهان، تحلیل زبانی بر اساس استخراج اجزاء دستوری (ژرفساختها، گشتارها و روساختها) به استخراج الگوی نظام زبانی مکتب اصفهان منجر شده است.
مکتب اصفهان و تبلور آن در شهرسازی
یکی از شاخصترین دورههای هنری ایرانکه در آن عالم خیال در حد کمال در آثار هنری و معماری و شهرسازی ظهور یافت، قرون دهم و یازدهم هجری است و در آن دوره، عقاید و تفکرات هنرمندان و اندیشمندان در مکتب الهی فلسفی اصفهان
1514
جمعبندی شد (حبیبی،.(1387 اصطلاح » مکتب اصفهان« را اولین بار »آنری کربن« اسلامشناس فرانسوی، در مقالهای با عنوان »مکتب الهی اصفهان، میرداماد معلم ثالث« مجاه مردمشناسی ( آذر (1335، درباره گروهی از متفکران و فیلسوفان دوره صفویه به کار برد. بعدا سید حسین نصر در تاریخ فلسفه اسلامی از این اصطلاح استفاده کرد. این دو در آثار دیگرشان بنیاد آن را استوارتر کردند و آن را به صورت اصطلاحی دال بر جریان فکری- فلسفی خاصی در حیات تفکر شیعه ایرانی درآوردند (نصر، .(1379
دولت صفوی به آرمانی واقعیت بخشید که ایران دوران اسلامی از همان آغاز تسلیم شدن به اسلام در پی دست یافتن بدان بود: هویت ملی در چارچوب عقیدتی و مذهبیای متفاوت با آنچه در امپراتوری اسلامی حاکم بود. در مقابل دولت مقتدر عثمانی، در مقام میراث خوار دولت عباسی، دولت صفوی به منزله تشکیلدهنده اولین دولت ملی در ایران پس از اسلام پا به عرصه وجود گذاشت. این زمینه مساعد سبب شد نوعی از حکمت که از زمان خواجه نصیرالدین طوسی بر اثر کوششهای سلسله حکما تداوم یافته بود پیشرفت کند و نه تنها در ایران، بلکه در عراق و شام و هندوستانکه پیوندهای بسیار نزدیکی با ایران داشتند، رواج یابد. این نوع از حکمت را میرداماد پایهگذاری کرد و ملاصدرا آن را در حکمت متعالیه به اوج رساند و بعدها »مکتب اصفهان« نام گرفت (اهری،.(26 :1380
از مشخصههای این دستگاه حکمی تبیین عالم مثال، عالمی در میانه و برزخ دو عالم ناسوت و ملکوت اعلاست. هنر دوره صفویه بیشتر از چنین عالمی حکایت میکند: »جهانی که در آن حوادثی رخ میدهد؛ اما نه به نحو مادی. این جهانی است که حکمای اسلامی آن را عالم خیال یا مثال یا عالم صور معلقه خواندهاند. حتی حیوانات و نباتات صحنههای مینیاتوری صرفا تقلید از عالم طبیعت نیست؛ بلکه کوششی است در مجسم ساختن آن طبیعت بهشتی و آن خلقت اولیه و فطرت;« (آقاجانی و جوانی،.(13 :1375 معماران مکتب اصفهان هر دو جهان را به هم باز میبندند و جواز جدیدی به حضور اجزاء و معانی در فضا میدهند که حاصل گسترش و چیرگی اندیشههای اسلامی با تفسیری نوین است.
همین جهانبینی متکی بر مفاهیم عرفانی که با تشکیل دولت صفوی بستر مادی یافت بر آن شد تا در شهرسازی مکتب اصفهان آرمانشهر خود را بر پا کند (حبیبی،.(1387 شهر زمینی به مثالی از عالم خیال بدل شد. مکتب اصفهان در شهرسازی در پی تحقق بخشیدن به اصلی برآمد که جهان بر آن قرار دارد: تعاون و توازن کالبدی، همه عناصر به منزله ترکیبی هنری و کلامی برای بیان این اصل به کار گرفته شد. آهنگ، تکرار، انقطاع، تداوم، یکسانی، تباین، بازگشت به آهنگ و بازآمدن به تباین و;، مقدمه، موخره، پیش درآمد، اوج، فرود و; در ماهرانهترین ترکیب فضایی و بیان کالبدی چهره نمود (حبیبی،.(1387
آن کسی که شاید در شهرسازی چنین مکتبی را پایه نهاد کسی دیگر نبود جز شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) که بر آن شد تا سایه ناکجاآبادهای اساطیری، مذهبی و فلسفی را بر زمین نقش زند و چون از پایهگذاران مکتب اصفهان در حکمت و فلسفه بود، در شهر نیز بر آن شد تا بحث را با منطق آغاز کند و با مفاهیمی عارفانه در پرتو تجرید و اشراق عقل برپایش سازد (حبیبی،.(1377 مرکز این حکمت نه تنها اصفهان پایتخت صفویان، بلکه شهرهایی چون شیراز، کاشان، قزوین و تبریز بوده است (حبیبی،.(1387
این حکمت آمیزهای است از چندین رشته که بر چارچوب تشیع به هم بافته شدهاند. مهمترین عناصر این حکمت عبارتند از: تعالیم باطنی ائمه (ع) بخصوص مطاوی نهجالبلاغه امام نخست علی (ع)، حکمت اشراقی سهروردی که حاوی جنبههایی از نظریات ایران باستان و آراء هرمسی و تعالیم صوفیان نخستین بویژه آراء عرفانی » ابن عربی« و میراث فیلسوفان یونانی. از این روی جای شگفتی نیست اگر که بسیار از رسالات حکمی بحث خود را با منطق آغاز میکنند و با جذبههای عارفانه در پرتو تجرید و اشراق عقل به پایان میبرند (پیرنیا،.(1347
1515
زبانشناسی و تعمیم آن به معماری و شهرسازی
دوسوسورزبانشناس نامدار سویسی زبانشناسی را بخشی از دانش عمومی نشانه شناسی می داند و می گوید: می توان دانشی را در نظر گرفت که به بررسی نقش نشانه ها در زندگی جامعه می پردازد و ما آن را نشانه شناسی می نامیم. نشانه شناسی برای ما مشخص می سازد که نشانه ها از چه تشکیل شده اند و چه قوانینی بر انها حاکم است ; زبان شناسی تنها بخشی از این دانش عمومی است. قوانینی را که نشانه شناسی کشف خواهد کرد می توان در زبان شناسی به کار برد و به این ترتیب زبانشناسی در مجموعه رویدادهای بشری به قلمرو کاملا مشخصی تعلق خواهد داشت (دوسوسور،(24:1378 یعنی آنچه که دوسوسور به عنوان نشانه در نظر می گیرد طیف وسیعی از امور و مقولات مختلف یا ابزارهای بیان مقاصد یک جامعه (دوسوسور،(24:1378 و از جمله معماری و شهرسازی را نیز شامل می شود (اهری،(41:1381
دوسوسور می گوید نشانه اختیاری است یعنی هیچ گونه ارتباط ذاتی بین صورت و معنی وجود ندارد چنانکه خود وی می گوید نشانه زبانی، نه یک شیء را به یک نام بلکه یک مفهوم را به یک تصویر صوتی پیوند می دهد. (دوسوسور،(96:1378 یعنی در حالی که دال یک تصویر صوتی است، مدلول یک مفهوم است و این رابطه اختیاری و قراردادی است، یا به عبارت دیگر نشانه زبانی قرار دادی است (اهری،(42 :1381 البته این رابطه قراردادی در مورد معماری و شهرسازی کاملا صدق نمی کند. به عبارتی در نشانه های زبانی معماری و شهرسازی گاه ارجاع به زمینه های دیگر خارج از معماری و شهرسازی وجود دارد یعنی یک کالبد خاص تنها مبتنی بر قرارداد و بصورت دلبخواهی ایجاد شده است و مثلا بر اساس شباهت با عناصر طبیعی شکل یافته است یا به یک پدیده فرهنگی اشاره می کند و غیره. به عبارتی مجموعه ای از عوامل طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و; بر تولید نشانه تاثیر گذارده اند و از این رو نشانه می تواند انگیزه دار باشد (Jencks, 1980 – Baird, 1995)
موریس در مطالعه نشانه ها 3 جنبه متمایز را در تئوری نشانه شناسی مطرح می کند. سویه نحو، معناشناسانه و کابردی. سویه نحو یا Syntactics با ترکیب نشانه ها بدون توجه به دلالت خاص آنها با ارتباط آنها با رفتاری که در آن روی می دهد سرو کار دارد. (Morris, 1946: 216)سویه معنا شناسانه،ارتباط نشانه با منشا، نشانه و سویه کاربردی نیز ارتباط نشانه با مخاطب (انسان) را بیان می کند. (اهری،(50 -47 :1381 تعریف پیرس از نشانه سه جنبه »دال»«مدلول« و »تفسیر2« را شامل می شود و بنا به تعریف او نشانه یک کنش یا تاثیر است که از هماهنگی این سه جنبه حاصل می شود. ( Pierce 1931-1938در احمدی،(1370 این تعریف نسبت به تعریف دوسوسور که نشانه را شامل دال و مدلول می دید پیچیده تر است. تفسیر و مدلول پیرس برای دوسوسور در یک واژه مشخص شده است:مدلول ( Pierce 1931-1938 in Hawkes (1983در مورد زبان معماری و شهرسازی نیز می توان قواعدی اینچنین تعریف نمود که در ادامه مقاله به آن اشاره گشته است.
قواعد زبان یا دستور زبان از 3 بخش مرتبط با هم تشکیل می شود. نحو، معناشناسی و واجشناسی. در واقع چنانچه نیل اسمیت3 و دیردری ویلسون4 دستور زبان را تعریف می کنند: وظیفه مهم دستور زبان تفکیک جمله های دستوری از غیر دستوری است و اینکه مشخص کند چه جمله هایی در محدوده زبان هستند و چه جمله هایی پذیرفته نیستند با این تعریف بر حسب قواعد زبانی یا دستور زبان می توان مشخص کرد که یک نحوه قرارگیری واژگان یا اجزای زبان در کنار هم یک کلید با معنا در آن زبان را می سازد یا نه؟ به عبارتی هر نحوه قرارگیری اجزاء زبان از نظر قواعد زبان معین،اصولی و صحیح نیست و تنها ترکیب اجزاء زبان بر حسب قواعد و اصول خاص آن زبان پذیرفتنی است (اهری،(68:1381 بنابراین می توان گفت در
2Interpretant 3 Neil Smith 4 Deirdre Wilson
1516
زبان شهرسازی نیز قرار گیری نامناسب اجزاء در کنار یکدیگر می تواند متن شهر را از معنا تهی ساخته و یا دز معنای آن اغتشاش ایجاد نماید
قواعد کلی تحلیل زبانشناسی
دوسوسور در زبانشناسی ساختاری 4 نوع دوگانگی را در زبان مطرح می سازد: زبان و گفتار، دال و مدلول، همزمانی و در زمانی، و همنشینی و جانشینی. (بارت،( 15:1370 دال و مدلول در اصطلاح شناسی سوسوری اجزاء و مولفه های نشانه هستند و ضرورتا ما را به رابطه ای میان دو امر مربوط به هم ارجاع می دهند (بارت،(47:1370 دوسوسور معتقد بود که اتحاد و یکی شدن دال و مدلول، مفهوم نشانه را بوجود می آورد (بارت،.(51:1370
جانشینی نشانه ها یا زنجیره جانشینی :(paradigmatic chain )این قاعده عناصر غیابی را در یک زنجیره بالقوه ذهنی به هم می پیوندد (دوسوسور،(177:1378 در واقع این قاعده نشان می دهد که چگونه نشانه های زبانی می توانند جانشین یکدیگر شوند بدون آنکه معنای کلی جمله تغییر کند. همنشینی نشانه ها یا زنجیره همنشینی :(syntagmatic chain) این قاعده نحوه قرارگیری نشانه ها در کنار هم را مطرح می کند طبق این قاعده نشانه ها در یک زنجیره متوالی قرار می گیرند و ترکیب نشانه ها بصورت معین است که زبان را می سازد یعنی رابطه نشانه ها بدین ترتیب کلیات های با معنا را می سازد. (اهری،(45:1381 نکته قابل ذکر این است که در شهرسازی عمدتا نشانه ها خصوصیتی خصوصیتی فضایی دارند و در زنجیره ای فضایی قرار می گیرند.
قاعده همزمانی: به نظر دوسوسور بررسی مناسباتی که بین واحدهای زبان شناسانه برقرار است در موقعیت کنونی آن مهم است نه در یک تداوم تاریخی در مقابل این مطالعات زبان شناسی ( در زمانی) قرار می گیرد (اهری، (47:1381 مطالعه در زمانی به بررسی سیر تکامل تاریخی واحدهای زبانی میپردازد. وقتی که ارائه پیشنهاد برای واژگان و قواعد دستوری جدید مطرح است مطالعه در زمانی اهمیت پیدا می کند(دوسوسور، .(133:1378 به نظر بارت، تحلیل نشانهشناختی بایستی بر حالت »همزمانی« یک نظام مدلولی بنا شود نه بر حالت »در زمانی« که تحولات تاریخی نظام را مورد بررسی قرار میدهد (بارت،.(194 :1984
بارت، تعبیر زبانشناختی معنای صریح (denotation) و معنای ضمنی (connotation ) را برای اشاره به معنای »طبیعی« و »ایدئولوژیک « متن به کار برد. او با تاکید بر ویژگی ایدئولوژیک و معنای ضمنی متن در »معانی و بیان تصویر« به طور مستدل اظهار داشت که متون بر حسب دالهایشان دارای معنای ضمنی متفاوتی هستند (لارسن،(1385؛بنابراین می توان گفت بررسی شهرها و اجزاء نظام زبانی شان در روند تحول تاریخی مطالعه ای در زمانی، و در یک دوره ای خاص و در رابطه با مناسبات موجود میان اجزا در آن دوره مطالعه ای همزمانی است.
طریقه به کارگیری دانش زبانشناسی در شهرسازی
بخش مهمی از مطالعات زبان شناسی بویژه زبانشناسی ساختاری، مطالعه دستور زبان است. دستور زبان یعنی نحوه قرارگیری و سامان یابی اجزاء سازنده زبان به منظور ایجاد کلیت های با مفهوم در زبان کلامی. دستور زبان نحوه قرارگیری واژگان را در یک زنجیره برای ایجاد جملات و عبارات دستوری با مفهوم معین می کند. انطباق چنین مفهومی در مورد زبان طراحی شهری (شهرسازی) به مفهوم این است که بتوان چگونگی شکل گیری قسمتهای مختلف شهر را با رویکردی زبانشناسانه یعنی با
1517
تبیین دستور زبان آن توضیح داد؛یعنی فرآیند ایجاد معنا از طریق قرارگیری اجزاء شهر در کنار هم در این نوع مطالعه بررسی می شود (اهری،(6 :1381
با استفاده از تئوری زبان شناسی، در پس لایه ظاهری معنایی اشکال شهر، لایه دیگری را نیز متصور شده ایم که بر شکل گیری عناصر شهری و ترکیب آنها تاثیر گزارده است. این رویکرد سبب می شود که حوزه های مختلف تاثیر گذار بر شکل گیری عناصر شهری – اعم از عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و; – شناسایی و نحوه تاثیرگذاری آنها مشخص شود؛بنابراین چنین مطالعه ای مزایای زیر را دارد:
شهر به مثابه نظام زبانی در نظر گرفته می شود . بنابراین تمامی قسمتهای تشکیل دهنده آن مانند یک نظام در تعامل و همراهی با یکدیگر در نظر گرفته می شوند و تاثیر و تاثر آنها مورد بررسی قرار می گیرد. یعنی شکل و معنا به صورتی یکپارچه دیده می شوند.
مطالعه بر اساس تئوری زبانشناسی – در جستجوی لایه های عمیق معنایی در پس لایه های ظاهری است. از این رو مفاهیم عمقی تاثیر گذار بر شکل گیری شهر شناسایی می شود.
مطالعه بیش از آنکه به خود اشکال شهری و معنایی آن بپردازد. در جستجوی ساختار شکلی یا به عبارتی نحوه شکل گیری فرم و محتوای شهری است. یعنی رویه شکل گیری اشکال و معنا را در شهر جستجو می کند. به عبارت دیگر بیش از آنکه به محصول بپردازد. فرآیند شکل گیری آن را جستجو می کند(اهری،.(6:1381
اغلب مطالعات و بررسی ها در زمینه طراحی شهر (شهرسازی) یا به مباحث محتوایی و یا مسایل رویه ای می پردازد . اتخاذ رویکرد زبانشناسانه در مطالعه شهرسازی، به دلیل بررسی همزمان رویه و محتوا، دو وجه موثر بر شکل گیری شهر را در ارتباط با هم ملاحظه و تحلیل می کند و آن را بصورت کلیتی یکپارچه در نظر می گیرد. چنین رویکردی، از این جهات که نگاه یکپارچه به شهرسازی، دانش موجود در رابطه با آن را که بصورت بخش های منفصل و جدا از هم مطرح شده است، در قالبی یکپارچه گرد می آورد و به بسط و توسعه دانش موجود کمک می کند. (اهری،6:1381 و.(7
دانلود این فایل
